نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

نازنین زهرای من

خدای من

دیروز زهرا جونو بردم دندان پزشک  بذارید از اولش بنویسم . قبل از رفتن به دکتر ، من بهش گفتم می خواهیم بریم آقا دکتر مهربون ، زهراجون یک خورده بهانه گرفت .. بعدش باباش گفت من می خوام برم دکتر ....  زهرا جون مثل همیشه مزه ریخت و گفت : خوب بابا را ببریم دکتر ، تا خوب بشه ... توی راه هم همینها را هی تکرار می کرد و می دانستیم منظورش اینه که ما فقط داریم برای بابا می ریم دکتر و خودشو از محدوده خطر دور می کرد ... خلاصه رفتیم درمانگاه و باباش که وقت قبلی برای ارتوپد (آخه یک خورده پاش درد می کرد) داشت رفت توی نوبت . من و زهراجون هم رفتیم طبقه پایین که دندان پزشکی بود .. پیش خانم دکتر رفتم .. بهش گفتم می شه دندان های زهراجونو...
9 شهريور 1392
1